بسم الله الرحمن الرحیم

اعتقادی ،سیاسی واجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

اعتقادی ،سیاسی واجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرًا
و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾روم

پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى‏دانند.
با توجه به این ایه انسان فطرتا خداپرست و مومن افریده شده است پس نمیشه گفت اول انسانیت بعدا دیانت.
و اما این اختیار ماست که کدوم سمت بریم از فطرتمون دور بشیم یا طبق فطرتمون زندگی کنیم.

کاربری من در تلگرامHamnafasmr@

براي دانلود کليک کنيد
آخرین نظرات

۵ مطلب با موضوع «غم نامه کربلا :: شبهات عاشورایی» ثبت شده است

اربعین

۱۸
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

با یکی از دوستان بودم که حرف از پیاده روی اربعین پیش اومد ایشون گفتن که چطور میشه که قمه زنی حرام اعلام میشه  ولی پیاده روی اربعین نه. حرفشون این بود که قمه زن ها هم به تبعیت از حضرت زینب س که سرشون بر اثر اصابت با عمود اهنی شکاف برمیداره عمل میکنن خب پیاده روی هم یه رسمی هست که از حضرت زینب (س)مونده چطور اون رو منع میکنن و این رو نه.شاید سوال شما هم باشه.حالا جوابش رو از دید خودم میگم امیدوارم درست فهمیده باشم و درست بیان کرده باشم .

جواب:چند روز پیش تو اخبار دیدم که در فرانسه یه عده ای خواستن راهپیمایی کنن ولی انگار دولتشون مجوز نداده بود و به خاطر همین کفشاشونو همونجا گذاشته بودن و خودشون رفته بودن. خب این راهپیمایی ها چیه اصلا، میخوان خودشون رو نشون بدن؟ قطعا اینطور نیست بلکه میخوان حرفشون رو بزنن با این دور هم جمع شدن میخوان یه مطلبی رو بیان کنن هدفی دارن وگرنه برای نشون دادن خودشون میرن بازیگر میشن ، یه چیز خنده دار بگم مثل بعضی بازیگرای ایرانی میرن اونور اب و کشف حجاب میکنن تا محبوب بشن و دیده بشن واقعیتش من بعضی هاشون رو نمیشناختم بعد کشف حجابشون متوجه شدم کی به کیه حالا اینا بماند.

پس معلوم میشه هر گردهمایی هر راهپیمایی همراه با پیام هست.حالا یکی پیام حفاظت از طبیعت رو میرسونه یکی پیام حمایت از کشور و مذهب رو و.....

و اما در مورد اربعین و پیاده رویش  ،گردهماییش و همینطور در مورد سوال این دوستمون.

درسته هر دو از حضرت زینب (س) به ما رسیده ولی ایا این دوتا قابل مقایسه هست ؟! چرا وقتی که قمه زنی پیام بدی به دنیا میرسونه و شیعه رو وحشی قلمداد میکنه و بدبین میکنه انجام بدیم؟ در ضمن ایا واقعا حضرت زینب س عمدا این کارو کردن؟!

هرچند مصیبت روز عاشورا خیلی عظیم .تصور کنین همه عزیزانت کشته شده باشن اونم جلو چشمانت چیکار میکنی؟ اما زینب (س) اونقد روح بلند بالایی دارن اونقدر خدا مد نظرشون میفرماید چیزی جز زیبایی نیست.با اینهمه مصیبت خود شما باشی چیکار میکنی سر شکستن به کنار ادم دق میکنه.

اما پیاده روی چی؟ همانطور که بالا گفتم همه پیاده روی ها پیامی دارن هدفی دارن منظوری دارن  ،یا اعتراض هست یا اگاهی دادن یا هشدار دادن و یا........

پیاده روی و گرد همایی بزرگ اربعین هم مطمئنا میخواد حرفی بزنه ولی نه با زبان بلکه با پاها و بلکه با دلها. حالاپیام این اجتماع بزرگ اربعین چی بود وهست؟

به نظرمن هر قلب سلیمی که این اجتماع رو دیده باشه یا در موردش شنیده باشه مطمئنا یه جرقه و سوالی تو ذهنش ایجاد میشه که هدفشون چیه؟ پیامشون چیه برای چه چیزی اینهمه وقت پیاده راه میرن چیو میخوان بهش برسن؟؟اینا جرقه ی ایست برای شناخت اسلام و راه و مسیر شهدای کربلا واین ستودنی ست.هرچند پیام اربعین خیلی بالاتر از این حرفهاست ولی عقل ناقص من تا اینجا قد داد.این دوره زمونه هم که عصر ارتباطات و اینترنت و .. هست مطمئنا اکثر مردم دنیا خواهند دید هرچند مخالفان اسلام و انسانیت رسانه ها هم دستشونه و جلو انتشار رو میگیرن ولی باز هم همین چند نفر هم ببینن و تو ذهنشون جرقه ایجاد بشه خودش خیلی حرفه.

درنتیجه نمیشه قمه زنی رو با پیاده روی اربعین مقایسه کرد درست هر دو میگن از حضت زینب س مونده ولی این کجا و ان کجا اربعین پیام هدایت میده بوی هدایت میده اما قمه زنی چی؟

جالبش اینجاست تو گوگل کلمه اربعین و عاشورا رو سرج کردم عاشورا تصویر قمه زنی اورد ولی اربعین رو سرج کردم  یک عکس از پیاده روی اربعین ندیدم چرا واقعا چرا. بالاتر از اون توی یاهو همون اولین صفحش بزنی هر تصویر چرتی رو میبینی ولی از این اجتماع میلیونی هیچ خبری نمیبینی اجتماعی که توی دنیا تکه ،چرا واقعا چرا؟

 

  • بوی یاس ....


آیا درست است که می گویند قبر مبارک حضرت قمر بنی هاشم (ع)به خاطر تکه تکه شدن پیکر پاکش ..کوچک است؟یعنی به نسبت قبر عادی.


در مورد اندازه قبر آقا ابوالفضل العباس نظر شما را به مطلب زیر جلب می کنم:
در زمان مرحوم علامه ی بحرالعلوم قدس سره، قبر مقدس حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام خراب شد. به علامه ی بحرالعلوم خبر دادند که قبر مقدس حضرت عباس علیه السلام دارد خراب می شود علامه بحرالعلوم دستور داد تا قبر شریف آن حضرت، ترمیم و تعمیر شود.
بنابر این شد که در روز معینی مرحوم علامه به اتفاق استاد بنا، به سرداب مقدس بروند و قبر را تجدید بنا کنند.
در روز مقرر، مرحوم علامه همراه با استاد بنا، در سرداب و زیرزمین مطهر وارد شدند، معمار نگاهی به قبر و نگاهی به علامه کرد و گفت: آقا اجازه می فرمایید که سؤالی بکنم؟ علامه فرمود: بپرس؟ استاد بنا گفت: «ما تا حالا خوانده و شنیده بودیم که حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام اندامی موزون و رشید و قدی بلند و چهار شانه داشته اند. به گونه ای که وقتی سوار بر اسب می شده اند، زانوهایشان در برابر گوشهای اسب قرار می گرفته است. پس بنابراین باید قبر مقدس آن حضرت هم بزرگ و طولانی باشد! ولی من می بینم که صورت قبر ایشان کوچک است؟!»
آیا شنیده های من دروغ است؟ یا کوچکی قبر علت دیگری دارد؟! علامه بحرالعلوم به جای جواب دادن، سر به دیوار گذاشتند و سخت گریه کردند. گریه ی طولانی علامه، معمار را نگران و ناراحت و مضطرب نمود و عرضه داشت: آقای من! چرا گریان و اندوهناک شدید و سرشک غم از دیدگان فرومی ریزید؟! مگر من چه گفتم؟ آیا از سؤالی که من کردم، تأثر در شما ایجاد شده است؟
علامه فرمودند: استاد بنا! پرسش تو دل مرا به درد آورد. چون شنیده های تو درست و صحیح است، اما من به یاد مصائب و دردهای وارد شده، بر عمویم عباس علیه السلام افتادم.
آری حضرت عباس علیه السلام، اندامی رشید و قد و قامتی بلند داشتند. ولی به قدری ضربت شمشیر و تیرها و گرزها و نیزه ها، بر بدن نازنین او وارد کردند، که بدنش را قطعه قطعه نمودند و آن اندام رشید به قطعات خونین تبدیل شد.
آیا انتظار داری که بدن پاره پاره ی حضرت عباس علیه السلام که توسط امام سجاد علیه السلام جمع آوری و دفن شد، قبر بزرگتر از این قبر داشته باشد؟(1)

پی نوشت:
(1). کرامات العباسیه ، ص 78 به نقل از شخصیت حضرت ابوالفضل علیه‏السلام ،ص 124.

منبع : انجمن گفتگوی دینی

 

  • بوی یاس ....


چرا امام حسین(علیه السلام ) آب کافی همراه نبرده بود، معمولا انسان باید وقتی سفر بیابان در پیش دارد از چاه های وسط راه آب کافی بردارد.آن حضرت که در محاصره دراز مدت قرار نگرفته بود تا آب کاراوان به یکباره تمام شود، چرا باید برای یک هفته آب ذخیره نمیداشت؟


در مسافرتهای آن زمان رسم بر این بوده است که افراد کاروان در طول مسیر در جاهایی که آب وجود داشت توقف کرده و بعد از رفع خستگی،با توجه به مسافتی که باید طی کنند تا به منطقه ای که دارای آب می باشد،برسند،به مقدار نیاز آب بر می داشتند،و کاروان اباعبدالله الحسین(علیه السلام) هم همینگونه عمل کردند و مشکهایی را که به همراه داشتند،از آب پر کردند.
و آنچه از منابع تاریخی استفاده می شود،آن حضرت (علیه السلام) به اندازه فراوانی آب به همراه داشتند،تا جایی که وقتی با کاروان حر بن یزیدریاحی مواجه شدند و تشنگی لشکریان حر را مشاهده کردند،آن جوانمردان بی نظیر،نه تنها نیروهای کوفی همراه حر، که بالغ بر هزار نفر بودند را سیراب نمودند،بلکه اسب ها و شتران آنها را هم آب دادند،و آن منزلی که این اتفاق افتاده بود،در واقع آخرین توقفگاه کاروان حسینی تا کربلا بوده است.
محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب ارزشمند نفس المهموم،این جوانمردی و بزرگواری سالار شهیدان را اینگونه بیان می کند:«... آن گروه که نزدیک به هزار نفر بودند با حربن یزیدریاحی آمدندتا اینکه در گرمای ظهر در برابر امام حسین(علیه السلام) ایستادند.پس اما به جوانانش فرمود: این جماعت و اسبان آنان را سیراب کنید.
آنان چنین کردند و ظرفها را پر از آب کرده و نزدیک اسب می بردند و چون سه یا چهار و پنج جرعه می آشامید،اسب دیگری را آب می دادند تا همه آنها را آب دادند.
در این میان علی بن طعّان محاربی،آخرین نفر از یاران حر بود که به آنجا رسیده بود،و خود امام حسین(علیه السلام) به او و اسبش آب نوشاند.(1).
اگر منظور شما این است که آن حضرت باید برای کل این مدتی که قرار بود در محاصره دشمن قرار گیرند،آب بر می داشتند،اولاً باید توجه باشته باشیم که با توجه به امکانات و شرایط آن زمان، امکان حمل و ذخیره سازی این مقدار آب به راحتی امکان پذیر نبوده است.
ثانیاً اینگونه نبوده است که آن حضرت به هیچوجه به آب دسترسی نداشته باشند،چرا که طبق نقل منابع تاریخی،از روز هفتم محرم به دستور عبیدالله بن زیاد،آب را به روی اهل بیت(علیهم السلام) بستند،و در این مدت هم یاران آن حضرت در چند مورد توانستند،از شریعه فرات آب بیاورند.
***
(1). نفس المهموم، ترجمه علی نظری منفرد،ص235

منبع : انجمن گفتگوی دینی

  • بوی یاس ....

کیفیت عطش و تشنگی در کربلا چگونه بود؟چون خیلی روی این موضوع در مداحی ها و سخنرانی ها تکیه می شود.


از گزارش‏ های معتبر تاریخی ، چنین به دست می‏آید که سه روز قبل از شهادت امام حسین ( علیه السلام) (در روز هفتم محرّم) دستوری از عبیداللَّه بن زیاد به عمر بن سعد ابلاغ شد. دستور منع آب از امام حسین( علیه السلام) چندین بار از سوی یزید و ابن زیاد تکرار شده است و این تکرار،اهمیت این موضوع را در نزد امویان می رساند،اما بارزترین و روشن ترین دستور در این زمینه نامه مشهور ابن زیاد است که در شب هفتم به دست عمربن سعد رسید و مضمون این نامه چنین است:«میان حسین و اصحابش وآب جلوگیری کن،و نگذار از ان قطره ای بچشند،چنان که با عثمان بن عفان،آن مرد پرهیزکار و پاک چنین کردند».(1)
ابن سعد به مجرد دریافت این دستور، «عمرو بن حجاج» را با پانصد سوار، مأمور مراقبت از شریعه فرات به منظور جلوگیری از دسترسی امام( علیه السلام) و یارانش به آب کرد.(2)
در این دو سه روز امام( علیه السلام) و یارانش از طرق مختلف سعی در دسترسی به آب داشتند؛ زیرا تحمل تشنگی در آن بیابان سوزان - به ویژه با آن کاروان مشتمل بر زنان و کودکان - بسیار طاقت فرسا بود.
در برخی از گزارش‏ها چنین آمده است: امام حسین( علیه السلام) در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه‏هایی کرده بود؛ اما وقتی گزارش آن به ابن زیاد رسید و او دستور شدّت عمل بیشتر و ممانعت از حفر چاه را به ابن سعد ابلاغ کرد: «... فقد بلغنی ان الحسین یشرب الماء هو و اولاده و قد حفروا الآبار و نصبوا الاعلام فانظر اذا ورود علیک کتابی هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت و ضیق علیهم و لا تدعهم یشربوا من ماء الفرات قطرة واحدة : به من خبر رسیده است که حسین چاه می کند و آب بدست می آورد . به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها حتی به یک قطره به آب نرسد و کار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر .».(3)
همچنین گزارشی از حمله شبانه حضرت عباس( علیه السلام) به همراه سی سوار و بیست پیاده به پرچمداری «نافع بن هلال» به فرات در منابع معتبر نقل شده است. آنان پس از درگیری با گروه عمرو بن حجاج، موفق به پر کردن بیست مشک آب می‏شوند.(4)
زمان دقیق این گزارش نقل نشده است؛ اما در آن عبارت«ولمّا اشتد علی الحسین و اصحابه العطش» (چون تشنگی بر حسین و یارانش فشار آورد) آمده است.
برخی از گزارش‏ها حکایت از ریختن آب از سوی امام( علیه السلام) بر چهره خواهرش زینب( علیها سلام) در شب عاشورا دارد؛ زیرا وقتی او اشعار آن حضرت مبنی بر نزدیک بودن شهادتش را شنید، از حال رفته بود.(5)
این گزارش اجمالاً دلالت بر وجود آب در شب عاشورا می‏کند؛ علامه مجلسی در بحارالانوار مسأله عدم مضیقه آب را در صبح روز عاشورا - حتی برای آشامیدن - با صراحت بیشتری مطرح می‏کند. در این گزارش چنین آمده است:
«ثم قال لاصحابه: قوموا فاشربوا من الماء یکن آخر زادکم و توضؤوا و اغتسلوا و اغسلوا ثیابکم لتکون اکفانکم ثم صلّی‏ بهم الفجر : برخیزید و آب بنوشید که آخرین آذوقه شما از دنیا است و وضو بگیرید و غسل کنید و لباس‏های خود را با آن بشویید تا کفن‏های شما باشد. آن‏گاه امام( علیه السلام) نماز صبح را با آنان به جماعت خواند».(6)
از عبارت «یکن آخر زادکم» و نیز از گزارش‏های مربوط به روز عاشورا چنین استفاده می‏شود که پس از اتمام این ذخیره آبی، دیگر دسترسی به آب میسّر نشد و امام( علیه السلام) و یاران و خاندانش در آن گرمای طاقت فرسای کربلا تا هنگام شهادت، علاوه بر مبارزه سنگین با دشمن با تشنگی شدید نیز دست به گریبان بودند.
علامه مجلسی(ره) در ادامه گزارش خود سخن از ریشخند یکی از لشکریان عمر بن سعد به نام تمیم بن حصین خزاری به میان آورده که می‏گوید:«ای حسین، و ای یاران حسین! آیا به آب فرات نمی‏نگرید که چگونه همانند شکم مار می‏درخشد؛ به خداوند سوگند از آن قطره‏ای نخواهید آشامید تا آنکه مرگ را دریابید!»(7)
حرّ نیز در روز عاشورا و در هنگام نصیحت به کوفیان، آنان را به جهت ممانعت از دسترسی امام( علیه السلام) و یارانش به آب فرات توبیخ کرده است.(8)
همچنین گزارش تلاش امام( علیه السلام) برای به دست آوردن آب و ممانعت شمر از آن و ریشخند او به آن حضرت و نفرین امام( علیه السلام) بر او در برخی از منابع آمده است.(9)
علامه مجلسی(ره) روایتی را نقل می‏کند که مضمون آن درخواست عباس برای مبارزه و مأمور شدن او از طرف امام( علیه السلام) به منظور آوردن آب برای اطفال و کودکان حرم می‏باشد. همان‏گونه که مشهور است، عباس( علیه السلام) موفق به آورن آب نشد و در راه بازگشت به شهادت رسید.(10)

پی نوشتها:
(1). تاریخ طبری،ج4،ص314،شیخ طبرسی،اعلام الوری،ج1،ص452؛بلاذری،انساب الاشراف، ج 3، ص 180.
(2). همان.
(3). ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج 5، ص 91.
(4). ابومخنف، وقعة الطف، ص 152.
(5). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 244؛ وقعة الطف، ص 201؛سید بن طاووس، لهوف، ص 104.
(6). علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 317.
(7). بحارالانوار، همان.
(8). انساب الاشراف، همان، ص 189.
(9). ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 86.
(10). بحارالانوار، ج 45، ص 41 و 42.

منبع : انجمن گفتگوی دینی

 

  • بوی یاس ....


آیا ماجرای عروسی حضرت قاسم (علیه السلام) در کربلا صحت دارد؟

بیشتر تحلیل گران واقعه عاشورا، عروسی حضرت قاسم بن الحسن(علیه السلام) را نادرست می دانند. محدث قمی در منتهی الآمال دامادی حضرت قاسم را رد کرده و می فرماید:
قصه ی دامادی حضرت قاسم در کربلا, صحت ندارد و حضرت قاسم به اتفاق همه ، بدون نسل است . ایشان اضافه می کند: امام حسین (علیه السلام ) سکینه را به عبدالله تزویج کرده بود که پیش از انجام عروسی در کربلا شهید شد، دخترش فاطمه را به حسن مثنی داده بود و بر اساس برخی روایات یک دختر کوچکی هم در مدینه داشت که در حد ازدواج نبود. پس قاسم با کدام دختر امام حسین (علیه السلام ) ازدواج کرده است ؟!(1)
علامه مجلسی بر این باور است که ماجرای عروسی قاسم سند معتبری ندارد. منشأ این حکایت دو کتاب است؛ یکی منتخب المراثی، اثر شیخ فخرالدین طریحی ـ نویسنده ی مجمع البحرین ـ و دیگری روضة الشهدا، نوشته ی ملاحسین کاشفی ـ صاحب انوار سهیلی ـ است. این کتاب اولین مقتلی است که به فارسی نوشته شده است.(2)
بدون تردید در وقایع عاشورا تحریفاتی صورت گرفته و در واقعیات این حادثه مهم تاریخ اسلام و تشیع دستکاری ‏هایی شده و بر همگان لازم است با این تحریفات به مبارزه برخیزند، تا عاشورا و حوادث آن آن گونه که واقع شده؛ به گوش جهانیان برسد.
یکی از این تحریفات دامادی حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام) است که در برخی از مجالس مذهبی متأسفانه با حسّاسیت خاصی به آن می‏پردازند.
این تحریفات در عین حال که واقعیت تاریخی این حادثه را مخدوش می‏کند، ما را از اهداف اساسی واقعه عاشورا و درس‏هایی که از آن حادثه عظیم می‏توان گرفت، دور می‏کند.
اصولاً جریان عروسی حضرت قاسم در کتاب‏های اولیه تاریخی ذکر نشده و این مطلب بعدها در تاریخ وارد شده و در روضه‏ها و تعزیه‏ها به واسطه جریان احساسی خاصی که در آن وجود دارد و برای داستانی کردن این حادثه و به نمایش درآوردن آن، از این حادثه که واقعیت ندارد، سوءاستفاده می‏شود. با این هدف که چون گریاندن مردم ثواب دارد و هر چه آب و تاب آن بیشتر شود، مردم را بیشتر مجذوب می‏کند، از وقایعی که هیچ سند صحیح تاریخی ندارند، استفاده شده است.
جوانی که هنوز سیزده یا چهارده سال بیشتر ندارد و شاید هنوز به سن بلوغ نرسیده است و در گرماگرم نبردی که حتی فرصت خواندن نماز را در حال آرامش ندارند و در زیر باران شمشیرها و تیرها نماز خوف را به جا می‏آورند، زمانی که مصیبت و غم گرداگرد خیام حسین و یاران او را گرفته است، زمانی که همه شوق شهادت بر سر می‏ پروراند و می‏خواهند هر چه زودتر اجازه میدان گرفته و به فیض شهادت نائل شوند، زمانی که امام حسین(علیه السلام) از حضرت قاسم در مورد شهادت سؤال می‏کند و او پاسخ می‏دهد که از عسل شیرین تر است و بدین ترتیب آرزوی قلبی خود را شهادت بیان می‏کند، نه عروسی که در وقت فراغت و آسایش و شادی لازم است، نه هنگام جنگ و مبارزه و در گرماگرم شهادت، مسئله عروسی حضرت قاسم نه منطقی و عقلی است و نه از جهت تاریخی سند معتبری دارد، نیز از حقیقت و واقعیات عاشورا و اهداف و پیام‏های آن فاصله بسیار دارد.(3)
از جمله شخصیت های دیگری که به نادرستی ماجرای عروسی حضرت قاسم(علیه السلام) اشاره کرده اند عبارتند از:
- شیخ جعفر شوشتری در کتاب فواید المشاهد (ص 51)
- قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین (ص 689 - 683)
- شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال (ج 1، ص 700)
- علّامه مامقانی در کتاب تنقیح المقال (ج 2، جزء 2، ص 19)
- شیخ محمّدتقی شوشتری در کتاب قاموس الرجال (ج 8، ص 466) و....

پی نوشتها:
(1). منتهی الامال،شیخ عباس قمی،انتشارات هجرت، تابستان 1374، چاپ هشتم، ج 1، ص 700.
(2). ریاض القدس المسمی بحدائق الانس، مرحوم صدرالدین واعظ قزوینی، ج 2، ص 42.
(3). حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 1، ص 28، انتشارات صدرا، خرداد 1364.

منبع : انجمن گفتگوی دینی

 

  • بوی یاس ....