چرا دروغ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد مدتها با کلی حرف اومدم حرف که نمیشه گفت درد بهتره. نویسنده خوبی نیستم ولی همین که نوشتن باعث تخلیه میشه خوبه
چون به ادمهای مذهبی ارادت دارم هیچ جا از عیب و ایراداشون نمیگم تا نظر دیگران برنگرده اونم نه از خود شخص بلکه از دین،اما چنان دلم رو به درد اورده که اومدم بنویسم شاید بهتر بشم ان شالله.
چند وقت پیش با اقایی اشنا شدم برای ازدواج که ظاهری کاملا مذهبی داشت متارکه کرده بود و دوتا بچه داشت یه دختر و یه پسر . میدونستم خانوادم مخالت میکنن ولی من اصرار کردم و خانوادم راضی شدن .خب در شان خودشون نمیدیدن دختر مجردشون رو بدن سر دوتا بچه .
اول بیرون قرار گذاشتیم و همو دیدیم خب با صحبت هایی که داشتیم دیدیم تا یه حدی تناسب داریم ایشون هم میگفتن فقط اعتقادات شما برام مهم و .... بعد از اون قرار گذاشتن اومدن خونمون با بچه هاشون اقا پسرشون چون بچه بود خیلی بیقراری کرد و شلوغ کرد باز با این حال خانواده رو اروم کردم و رضایت دادن اما.....(کنیزی اولاد پیغمبر برام افتخار، چون خودشون سید بودن و بچه ها هم سید این بیشتر راغبم کرد که خانوادم را راضی کنم)
ایشون بعد رفتن از خانوادم پرسیدن و نظرشون رو خواستن بدونن منم از نظر مادرشون و دخترشون پرسیدم که همه رو مثبت جواب دادن .در کل نظرات مثبت بود قرار شد خانواده من برن خونشون برای اشنایی بیشتر .با ایشون تماس گرفتم برای گرفتن ادرس . ایشون گفتن دخترم یکم بی قراری میکنه و دقیقا حرف خودشون که گفت "دخترم از شما خوشش اومده ولی میگه بابا ازدواج کنی مارو بیخیال میشی و...." واقعا نظر بچه هاشون برام مهم بود اجازه خواستم یه دیداری با دختر خانمش که 9 سالش بود داشته باشم گفتن خبر میدم .همه این حرفا عادی و بدون نارضایتی رد و بدل میشد ایشون گفتن یکم صبر کنیم من دخترم رو اروم کنم و قانع کنم دوباره پیگیری میکنم
طی صحبت هایی که باهم داشتیم من واقعا از ایمانشون خوشم اومده بود چون واقعا معیار و ملاک منو داشت زمانی هم که دیدم خودشون راغب هستن چون به معرف گفته بودن ایشون خیلی خوب هستن و کلی تعریف و تمجید و حتی گفتن نظر مادرشون مثبت و... من متاسفانه بهشون ابراز علاقه کردم و از احساسم گفتم و البته ایشون هم علاقشون رو ابراز کردن و حتی گفتن براشون دعا کنم مشکلشون برطرف بشه و دوباره پیگیر باشن
متاسفانه یا خوشبختانه دیروز متوجه شدم ازدواج کرده خودشون در کانال ازدواج پیام داده بودن که من با خانم فلانی در شرف ازدواج هستیم .خیلی شکستم خیلی خیلی . بهشون پیام دادم که مبارک ولی بهتر بود منو منتظر نمیگذاشتین . البته اینم بگم گفتم که از زندگیتون خیر نبینین .در حقم بد کرد میتونست رک و صریح بگه نشد شرمنده نه اینکه منتظر بگذاره. هرچند ازدواجش رو با وجود اینکه خودش توی کانال گذاشته انکار میکنه .
قصه ما تموم شد ولی انصاف نیست با یه من ریش و تسبیح و ظاهر مذهبی و ادعای مداح بودن و ... این رفتارارو داشته باشن .من با وجود این به خانوادم چیزی نگفتم چون اصلا و ابدا دوست ندارم نسبت به مذهبی ها دیدشون بد بشه .منکه واقعا ازشون نمیگذرم و نمیبخشمشون با روح و روانم بازی کردن.
متاسفانه مذهبی ها نمیخوان دل بشکنن بدترین بلارو سر طرف میارن به خیال خودشون که کار درستی میکنن ولی یک بار تموم کردن بهتر از منتظر گذاشتنه . ایشون اگر یه بهانه ای میاوردن مثلا مادرم رضایت نداد یا دخترم یا خودم یا یه حرفی که من متوجه بشم این قضیه تموم هست اینطور نمیشکستم .حالا ازدواجش رو انکار میکنه هیچ برگرده بگه من برای شما میخواستم اقدام کنم خواست خدا بود که اینطور بشه و منصرف بشم.واقعا چرا دروغ چرا یه فردی که ظاهرش اونقدر مذهبی تسبیح به دست و ... با اونهمه ادعای نوکری ارباب اینطور دروغ بگه واقعا برام تعجب .
با همه اینها ارادت خاصی به انسانهای مومن متدین مقید دارم ولی متاسفانه چند بار هم ازشون ضربه دیدم چرا باید اینطور باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اقایون مذهبی خواهش میکنم التماس میکنم فقط به ظاهر بسنده نکنین همه جوانب رو در نظر بگیرین و بگیریم مردم متاسفانه دین رو از عملکرد ما به ظاهر مذهبی ها میگیرن و قضاوت میکنن. بیاییم ظاهرمون رو با باطنمون یکی کنیم .مردم رو فریب ندیم.
شاید نوشتنم اینجا اشتباه بوده باشه ولی لااقل یکم ارومم میکنه و عبرتی باشه برای دیگران
- ۹۷/۰۴/۰۲
- ۶۳۸ نمایش
نمیدونم میای اینجا یا نه
شمارتو چرا جواب نمیدی
مدتیه دنبال وبلاگت گشتم آدرسشو بلد نبودم
الان خیلی اتفاقی پیداش کردم
عزیزم دلم برات تنگ شده خدا کنه پیاممو بزودی ببینی عزیزم میبوسمت