یک وقتی الهی نامۀ آقا را بخوانی: « الهی از نخواندنِ نماز رسوا و از خواندنِ آن رسواتر». در الهی نامه ای که دستِ عموم است بر عکس نوشته چون دستِ عموم می افتد و کار دستمان می دهد.
لذا لطیفه اش همین است که گفتیم جنابِ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید « همه از گناه توبه می کنند من از عبادت توبه می کنم». این چه نمازی بود خواندم؟ آخر این چه اوّلی بود چه آخری؟ چه عبادتی بود که نه اوّل داشت نه آخر داشت؟ «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» فلانی اینجوری حرف زد الان نماز را تمام کنم پدرش را در می آورم.!! و «اَلحَمدُ لِلهِ رَبَّ العالَمین» فلانی بار را به من گران فروخته می روم دنبالش!! و «مالِکِ یَومِ الدّین» آنجا آن رفیق به من سلام نکرد حسابش را می رسم!! «ایّاکَ نَعبُدُ» قربانِ جانِ نفس که دارد آنجا کار می کند حرفهایش را هم می زند یک وقتی به انتهای نماز رسیده و راه افتاده. کجا می روی؟ باید بروم پدرش را در بیاورم.
پس آقا از نخواندنش رسوا و از این خواندنش رسواتری. روزه می گیرد، اما اینجا می گوید: بخوریم از صبح، که تا غروب گرسنه نشویم! پس چرا روزه می گیری؟ روزه یعنی گرسنگی. پس حالا یک باک را زده اگر باکش 45 لیتری باشد 90 لیتر زده خوب تا ظهر 45 لیتر مصرف می شود تا غروب هم 45 لیتر غروب هم دوباره باک را پر می کند تا اذانِ صبح! پس چه شد؟ خدایا او که روزه نگرفت رسواست و من که روزه گرفتم از او رسواتر. اینجور گرفتاریهاست.
بالاخره نفس بازیِ خودش را می کند.
برگرفته از کانال شاخه طوبی
- ۰ نظر
- ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۵۱
- ۴۱۱ نمایش