بسم الله الرحمن الرحیم

اعتقادی ،سیاسی واجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

اعتقادی ،سیاسی واجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرًا
و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾روم

پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى‏دانند.
با توجه به این ایه انسان فطرتا خداپرست و مومن افریده شده است پس نمیشه گفت اول انسانیت بعدا دیانت.
و اما این اختیار ماست که کدوم سمت بریم از فطرتمون دور بشیم یا طبق فطرتمون زندگی کنیم.

کاربری من در تلگرامHamnafasmr@

براي دانلود کليک کنيد
آخرین نظرات

۳۲ مطلب با موضوع «رفتارو گفتار علما و عرفا» ثبت شده است

طهارت حواس-چشم

۰۹
فروردين

 

در مورد طهارت چشم فرموده اند: هنگامیکه که به منزل یکدیگر می‌روید، توجهی به اشیاء و لوازم آن خانه نداشته باشید شما چه کار دارید که در طاقچة اتاقشان چه نهاده اند و در اتاقشان چه گذاشته اند؟!

 

یکی از اساتید بزرگوار حوزة علمیه، آقای انصاری شیرازی هستند که از شاگردان مرحوم علامه طباطبائی می‌باشند، ایشان بسیار مرد متواضع و افتاده ای هستند. یکی از حالات بسیار خوش ایشان این است که از ابتدا تا انتهای کلاس تدریس شان اصلاً سر را بلند نمی‌کنند تا ببینند چه کسی در کلاس حضور دارد و چه کسی حضور ندارد. خودم چند بار در مجلس درس ایشان شرکت کردم. همیشه برایم سؤال بود که چرا ایشان فقط کتاب خود را نگاه می‌کنند و اصلاً نگاهی به شاگردانشان نمی‌کنند تا ببینند در پای درسشان یک نفر نشسته، یا ده نفر نشسته و یا پانصد نفر نشسته است؟! روزی خودشان می‌فرمودند که: «سرم را پائین می‌اندازم تا اگر روزی شخصی به کلاسم آمد و آنرا نپسندید، روز بعد به راحتی بتواند در کلاسم شرکت نکند و خجالت هم نکشد. زیرا اگر من صورت او را دیده و بدین ترتیب او را شناخته باشم، ممکن است از من خجالت بکشد.» بزرگانی چون جناب آقای انصاری شیرازی در ساختن خود زحمت کشیده اند، آن وقت آقایی دیگر به خانه مردم می‌رود و می‌خواهد همه چیز را شناسائی کند تا ببیند چه خبر است. این بسیار کار زشت و ناپسندیده ای است. ما چه حق داریم که وقتی به خانة دوستمان می‌رویم تحقیق کنیم تا ببینیم مثلاً در کتابخانه اش چند تا کتاب وجود دارد؟! یا لابلای دفترش چه نوشته شده است؟! به خصوص کسی که مشغول نوشتن چیزی است و داعی بر این دارد که هنگام نوشتن کسی به دست او نگاه نکند. هرگز کسی که کنار او نشسته، حق نگاه کردن به دست و نوشتة او را ندارد که اگر نگاه کند طهارت چشمش را از بین برده است و این چشم و صاحب چشم هرگز مؤدب نخواهد بود.

 

بندة خدایی می‌فرمود: روزی برای دوستی نامه می‌نوشتم. آقایی کنار من نشسته بود و خیلی سعی می‌کرد تا نوشته ام را ببیند. من نیز برگه را طوری نگه داشته بودم که ایشان نبیند اما با این حال او دست بردار نبود. من هم نامه را رها کردم و در ادامة آن نوشتم: دوست عزیزم! الآن که در حال نوشتن هستم یک بی‌ادبی به دست من می‌نگرد که از نوشتن باز ایستادم. در همین لحظه آن شخص ناراحت شد و با عصبانیت به من گفت: «من بی ادب هستم؟!» گفتم: همین که دیدی یعنی بی ادبی. تو چه حق داری نوشتة مردم را نگاه کنی. جناب ملا احمد نراقی قضیة مذکور را در خزائن چنین حکایت نموده است:

 

«فاضلی به یکی از دوستان صاحب راز خود نامه می‌نوشت شخصی در پهلوی او  نشسته بود به گوشة چشم نامة او را می‌دید، بر وی دشوار آمد بنوشت اگر نه در پهلوی من دزدی زن نمردی نشسته بود و نوشته مرا می‌خواند همة اسرار خود را بنوشتم، آن شخص گفت: والله نامة تو را مطالعه نکردم و نخواندم. گفت: ای نادان پس این را که می‌گویی از کجا می‌گویی».

 

همینطور استماع تلفن دیگران نیز خلاف ادب است. پشت در مردم نشستن و آهسته به حرفشان گوش دادن خلاف طهارت است. طوری باشیم که هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو برو! این وقت است که حواس از هر چه که زائد بر فهم و ادراک است پاک می‌شود.

 

اگر کسی می‌خواهد در سیر علمی و عملی وارد شود باید به دو مطلب دقت کافی داشته باشد 1-طهارت 2-ادب. انسان باید بدین دو امرتوجه کامل داشته باشد تا چشم و گوش و همگی اعضاء و جوارح اومودب شده و در مسیر تکامل قرار گیرند.

 


برگرفته از کانال طوبی

  • بوی یاس ....

 

اگر  امروز به فکر خود نباشیم فردا دیر     

است. تا همین امروز هم بسیار دیر شده است؛ و اگر الآن به فکر نیفتیم و تصمیم نگیریم که در راه خودسازی و خودشناسی قرار بگیریم، فردا مجالی برای جبران نخواهد بود.

حرف زدن در مورد اینها آسان نیست، اینها چه درد کشیدند چه رنجی متحمل شدند، در کربلا یزید بر سرشان چه آورد؟ شمر با اینها چه کرد؟ در صورتی که باز هم شمر وقتی روی سینه ابی عبدالله علیه السلام نشسته و خواست سرِ آقا را جدا کند، باز آقا شروع به پندِ الهی کردند، گفتند من وعدۀ بهشت را به شما می دهم این کار را نکن

و این را می گویند مظهرِ اسمِ شریفِ رحمن.

اینجور مهربان باشید، اینجور دلسوزست که نمی خواهد یک بندۀ خدایی به اشتباه بیفتد حالا تا اینجا کردی کم نکردی با پدرم علی آنطور با برادرم امام حسن آنطور الان هم که با من اینطور می کنی اما با این حال آقا گفت همین الان هم بیا دست بردار من بهشت را برای تو وعده می دهم خودش قبول نکرد،

این ها را می فرمایند :

مظهرِ رحمتِ الهی.

حالا یک کسی نسبت به من یک بدی کرد، آقا تا من انتقامش را نگیرم ولش نمی کنم

خوب آقاجان پس چی پیاده شده؟ پس اسماء الله کجا پیاده شده است؟

پس اینهمه نماز می خواندی شبانه روز می گفتی «بسم الله الرّحمن الرّحیم» پس این الرحمن کجا پیاده شده؟

پس چرا در عمل پیاده نمی شود؟ جنابِ امامِ سجاد علیه السلام اینهمه صحنه ها را مشاهده کرد باز در مسجدِ شام ,یزید رو کرد به آقا گفت می توانم توبه کنم

آقا فرمودند :بله همین الان هم راه باز است.

این چه رحمتیست، این چه رحمتیست؟ اینها را می فرمایند «بسم الله الرّحمن الرّحیم».

نخیر حالا که اینجور شده من تا از تو انتقام نگیرم نمی شود چرا؟ اینطور نباشد.

جدول وجود اگر درست تصفیه شود لایروبی شود مجرای آبِ حیات می شود

خوب؛ حالا تصفیه و لایروبی اش کردید تا چه اندازه حقایق در آن پیاده می شود؟

شایستگیِ جانتان را ببینید، این دفتر شایستگی لوحِ محفوظِ کلماتِ نوریه را دارد

الان یکی از بطونِ معانیِ کلمۀ لوح محفوظِ قرآن دارد اینجا خودش را نشان می دهد که نفسِ ناطقۀ انسان لوحِ محفوظِ نظامِ هستی هست..

 

  • بوی یاس ....


  • بوی یاس ....

مراتب طهارت

۰۷
فروردين


  • بوی یاس ....

یک وقتی الهی نامۀ آقا را بخوانی: « الهی از نخواندنِ نماز رسوا و از خواندنِ آن رسواتر». در الهی نامه ای که دستِ عموم است بر عکس نوشته چون دستِ عموم می افتد و کار دستمان می دهد.

 

لذا لطیفه اش همین است که گفتیم جنابِ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید « همه از گناه توبه می کنند من از عبادت توبه می کنم». این چه نمازی بود خواندم؟ آخر این چه اوّلی بود چه آخری؟ چه عبادتی بود که نه اوّل داشت نه آخر داشت؟ «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» فلانی اینجوری حرف زد الان نماز را تمام کنم پدرش را در می آورم.!! و «اَلحَمدُ لِلهِ رَبَّ العالَمین» فلانی بار را به من گران فروخته می روم دنبالش!! و «مالِکِ یَومِ الدّین» آنجا آن رفیق به من سلام نکرد حسابش را می رسم!! «ایّاکَ نَعبُدُ» قربانِ جانِ نفس که دارد آنجا کار می کند حرفهایش را هم می زند یک وقتی به انتهای نماز رسیده و راه افتاده. کجا می روی؟ باید بروم پدرش را در بیاورم.

 

پس آقا از نخواندنش رسوا و از این خواندنش رسواتری. روزه می گیرد، اما اینجا می گوید: بخوریم از صبح، که تا غروب گرسنه نشویم! پس چرا روزه می گیری؟ روزه یعنی گرسنگی. پس حالا یک باک را زده اگر باکش 45 لیتری باشد 90 لیتر زده خوب تا ظهر 45 لیتر مصرف می شود تا غروب هم 45 لیتر غروب هم دوباره باک را پر می کند تا اذانِ صبح! پس چه شد؟ خدایا او که روزه نگرفت رسواست و من که روزه گرفتم از او رسواتر. اینجور گرفتاریهاست.

بالاخره نفس بازیِ خودش را می کند.

برگرفته از کانال شاخه طوبی

  • بوی یاس ....

یاد مرگ

۰۲
اسفند


  • بوی یاس ....


  • بوی یاس ....

انس با قران

۲۹
بهمن



ما جلد قران را میبوسیم، اگر پوست یا کاغذ بر اثر ارتباط با کلمات و آیات لفظی قرآن ،اینگونه متبرک می شود ،چرا جان ما با معانی قرآن انس نگیرد تا متبرک شود؟

  • بوی یاس ....



اقامهٴ نماز غیر از نماز خواندن است. خیلی از افراد نماز می خوانند اما اقامهٴ نماز در جامعه و تلاش برای سقوط نکردن و فراموش نشدن آن توفیقی است که رفیق هر کسی نمی شود.

قرآن کریم در توصیف متقین، در کنار ایمان به غیب، انفاق، ایمان به رسالت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، ایمان به انبیای گذشته و یقین به آخرت، اقامه نماز را ذکر می کند: ﴿ویقیمون الصّلوة﴾. آن گاه دربارهٴ آنها می فرماید: اینها کسانی هستند که بر مرکب هدایت الهی سوار هستند: ﴿اولئک علی هدی من ربّهم واولئک هم المفلحون﴾.
برگرفته از کتاب حماسه و عرفان،حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی،ص243
  • بوی یاس ....


  • بوی یاس ....