بسم الله الرحمن الرحیم

اعتقادی ،سیاسی واجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

اعتقادی ،سیاسی واجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرًا
و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾روم

پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى‏دانند.
با توجه به این ایه انسان فطرتا خداپرست و مومن افریده شده است پس نمیشه گفت اول انسانیت بعدا دیانت.
و اما این اختیار ماست که کدوم سمت بریم از فطرتمون دور بشیم یا طبق فطرتمون زندگی کنیم.

کاربری من در تلگرامHamnafasmr@

براي دانلود کليک کنيد
آخرین نظرات

خطبه فدکیه 1

سه شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ب.ظ

کلام خود را با حمد وسپاس خدایى آغاز مى‏کنم که به ستایش وفضل وعزت ونعمت از همه کس سزاوارتر است حمد خدا را بر آنچه انعام کرده، وشکر او را بر آنچه الهام فرموده، وثناخوانى او را بر آنچه تقدیم داده، از عموم نعمت‏ها که خود ابتدا کرده، وموهبت‏هاى معنوى که خود رشته تار وپود آن‏ها را به سر تا پا کشانیده، وتمام مددهایى که پیاپىِ یکدیگر رسانیده. شماره آن از حوصله احصائیه، بیشتر وسرحدّات آن از جزا وپاداش، فراتر، ودامنه بى‏سر وته آن تا ابد از ادراک هوش، فراختر است. پس آن‏ها را به شکرگزارى خواند به منظور اتصال نعمت از طریق تمناى زیاده، و بندگانش را مطیع خود گردانید بر فرستادن آن‏ها وباب محمدت را بر روى خلائق گشود به وسیله گران‏بهایى عطیه، وبراى تجدید امثال آن پیشنهادهاى مکرر خود را مرتبه دیگر داد.

 

اداى شهادتین

وگواهى مى‏دهم به این که:

«لا إلَهَ إلاّ اللّه‏ُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» جز خداى یکتا وبى‏همتا خدایى نیست تنها او معبود است وشریکى ندارد.

(چه کلمه‏اى؟) کلمه (بزرگى) که اخلاص را تأویل آن قرار داد، وقلوب را متضمنِ وصل پیچ ومهره‏هاى آن ساخت ، ودر پیشگاه تفکر، معنى آن را کاملاً معقول وروشن داشت.

خداوندى که چشم‏ها را مَقدرت دیدن آن نیست! وبراى زبان‏ها وصف ذات اقدسش میّسر نیست! واوهام را به چگونگى ساحت عزتش دسترس نیست!

اشیاء را اختراع کرد نه از نقشه‏اى که پیش بوده باشد! وآن‏ها را مادّه ساخته بیرون داد بى‏آن که از قالبى قالب‏گیرى نموده باشد!

آن‏ها را به قدرت خویش تکوین نمود، وبه مشیت خویش ساخت وپرداخت، بى‏آن که براى وى در کارپردازى آن‏ها حاجتى باشد، وبراى او در صورت‏گرى وصورت‏پردازى آن‏ها فائده‏اى باشد، مگر تثبیت کردن حکمتش، وهوشیار کردن بر طاعتش، واظهار کردن قدرت خویش، ورام کردن خلق به عبودیت خویش، وعزیز کردن دعوت خویش.

سپس ثواب خود را بر طاعت وفرمانبردارى نهاده، وعقاب خود را بر معصیت ونافرمانى قرار داد، براى باز پس‏زدن بندگان از گودال نکبت ونقمت.

ورو به راه کردن آنان به آشیانه ولانه بهشت پر نعمت.

وگواهى مى‏دهم که پدرم «محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله» بنده او وفرستاده او است، واو را پیش از پوشاندن لباس گزیده داشت ونجیب کرد، وپیش از سرشت گل او صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهاو را نامبرى کرد وپیش از بعثت وبرانگیختنش او را مُصفّا خواست.

آن هنگام که هنوز خلایق به حجاب غیب پوشیده بود، وبه پرده‏هاى هول ووحشت مصون بود، وبه نهایت عدم مقرون بود، از علمى که خدا (سبحانه) به عواقب امور ومآل امور داشت، واحاطه‏اى که ذات اقدس او به حوادث روزگارها داشت، وشناسایى کاملى که به وقوع مقدّرات داشت.

او را برانگیخت تا امر خود را اتمام کرده، وامضاى حکم خود را قطعى نموده، ومقدّرات حتمى را انفاذ فرموده باشد.

 

نظام احسن ونظام اصلح

واو صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله (پس از مأموریت) اُمم را دید که در آیین‏ها فرقه فرقه‏اند، بر پیشگاه آتش‏هاى افروخته خود معتکفند، به بت‏هاى خودتراشیده خویش به پرستش‏اند، خدا را با عرفان او منکرند. (خلاصه آن که حال جهان وجهانیان را آشفته دید.)

پس خدا به وسیله پدرم محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تاریکى‏هاى آن‏ها را روشن کرد، واز قلوب، عقده‏هاى مبهمش را برطرف کرد، واز جلوى دیده‏ها، غبار را زائل نمود، و مطالب مبهم را براى همگان روشن نمود، و در میان مردم قیام به هدایت کرد ومردم را از گرداب ژرف ضلالت دستگیرى نمود، وبه دیدگان آن‏ها از پس کورى ونابینایى بینش داد، وایشان را به سوى دین قویم هدایت فرمود، وبه سوى راه راست دعوت نمود.

تا هنگامى که خداوند او را از روى رأفت ورحمت واختیار ورغبت بسوى خود قبض روح کرد وسراى دیگر را براى او بهتر پسندید، در اثر آن، محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهاز تعب وخستگى‏هاى این دنیا راحت شد، و سنگینى بار ناملایمات از او برداشته شد. اینک به گرداگرد او صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهملائکه ابرار درآمده، ورضوان وخشنودى پروردگار غفّار او را فرا گرفته وبه جوار پادشاه جبّار (خدا) کامیاب شده.

صلوات بر پدرم پیام‏آور و امین او بر وحى خدا، وبرگزیده ومنتخب او بر خلق وپسندیده او وسلام بر او باد ورحمة اللّه‏ وبرکاته.

 

مسئولیت زمامداران مسلمین

شما اى بندگان خدا، بیرق‏داران امر ونهى اویید، وعُهده‏داران دین او ووحى اویید، وامین‏هاى خدایید نسبت به نفس خویشتن، ومُبلّغین اویید به سوى امم که در اطراف شما هستند زمامداران پاک وحق براى خدا (جل وعلا) در میان شما بود، وعهد وقرارى با شما گذاشته شد، وبقیه‏اى از نبوّت به سرپرستى بر سر شما گمارده شد.

این کتاب خدا است، کتاب ناطق، وقرآن صادق، ونور فروزان، وشعاع درخشان، بیان آن بصیرت افزاست، سرائر ونهفته‏هاى آن از پرده هویداست. و با ما دلیل وبرهانى است که ظواهر آن جلوه‏گر است و استماع آن براى مردم همیشگى است، پیروان او به خاطر آن مورد رشک جهان‏اند، وتبعیّت از آن مانند قائدى وسیله پیشروى به رضوان است، سخن‏شنوى از آن راه به سرانجام نجات است.

به این کتاب حجج روشن خدا، و پندهاى مکررش ومنوّیات جدّى تفسیر شده‏اش ونوامیس ورموز در پرده نهفته‏اش، و احکام کافیه‏اش وگواهى‏هاى جلوه‏گرش وبراهین کافیه‏اش و جملات شفابخشش وفضائل داوطلبیش ورخصت‏هاى بخشیده‏اش و رحمتى که امید آن مى‏رود وقوانین مکتوبه‏اش به دست مى‏آید وبدان به آن دسترس است.

 

فلسفه احکام

پس خدا ایمان را براى تطهیر شما از شرک قرار داد، ونماز را براى پاکى روان وتنزیه شما از کبر، وزکات را براى برومندى نفس وجان ونماء در رزق، وروزه را براى تثبیت اخلاص، وحج را براى استحکام کاخ دین، وعدل عمومى را براى ردیف کردن دل‏ها وقبولى دین، و طاعت ما را براى انتظام کیش، وپیشوایى ما را براى تأمین از تفرقه وجهاد را براى عزت اسلام، وصبر را براى کمک در استحقاق مزد، وامر به معروف ونهى از منکر را به مصلحت عامه، وبرّ به والدین را سنگر حفظ از خشم، وصله ارحام را وسیله ازدیاد عمر وکثرت در عدد، وقصاص را قلعه حفظ خون‏ها، ووفاى به نذر را براى معرض آمرزش، وایفاى کیل ووزن را براى تغییر خوى کم‏دادن وکم‏دیدن حق مردم، ونهى از شرب خمر را براى پاکیزگى از کثافت، ودورى کردن از تهمت زدن را براى محفوظ ماندن از لعنت ودورباش رحمت، وترک سرقت را براى الزام به عفت، وکناره‏گیرى از مال یتیمان و بر نداشتن آن را وسیله تحفظ از ظلم، و نهى از زنا را براى حفظ از غضب الهى، و بارگاه عدل در احکام را براى آرامى دل رعیت، و ظلم ننمودن در حکم را براى ترس از حق قرار داده است. وخدا شرک را حرام کرد براى اخلاص ویکسره تن‏دادن به ربوبیت او.

تجزیه وتحلیل مشتملات قرآن

«فاتَّقُوا اللّه‏َ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إلاَّ وَأَنتُم مُسلِمُونَ وَلا تَتَولّوا مُدبِرینَ»

وَاَطیعُوا اللّه‏َ فیما اَمرَکُم بِهِ وَنَهاکُم عَنه فَانهُ «اِنَّما یَخشَى اللّه‏ مِن عِبادَهُ العُلَماء»

پس بعد از این تقریر باید نسبت به خدا آنقدر که شایسته ملاحظه است ملاحظه کنید، جز با روش مسلمانى نمیرید، و از فرامین خدا روى برنگردانید و خدا را در آنچه امر فرموده ونهى کرده اطاعت نمایید این درست است صد در صد که از خدا جز دانشمندان هراس نمى‏دارند.

پس حمد وثناى خدایى را به جا آورید که با عظمت ونورش تمام اهل آسمان وزمین در جستجوى وسیله‏اى به سوى اویند. وماییم آن وسیله الهى در خلقش وما آل‏رسول خداییم وما مقربان درگاه خدا وجایگاه قدس او وحجت غیبى الهى ووارث انبیاى اوییم.

مسئولیت اجراء وابلاغ

اى مردم‏بدانید: من فاطمه‏ام وپدرم محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است آنچه اول مى‏گویم آخر هم همان را گویم، آنچه را مى‏گویم غلط نمى‏گویم وآنچه را اقدام مى‏کنم زیاده‏روى نمى‏کنم. پس با گوش‏هاى شنوا وقلب‏هاى آگاه سخن مرا گوش دهید.

حقوق خانواده من

«لَقَد جَاءَکُم رَسُولٌ مِن أَنفُسِکُم عَزِیزٌ عَلَیهِ مَاعَنِتُّم حَرِیصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»

شما را پیغمبرى آمد، از خودتان، دلسوز بر شما، ناراحت بود از ناراحتى شما، حریص بود بر نگهدارى شما، نسبت به مؤمنین مهربان ورؤوف ودلسوز بود.

 

حقوق پدر و شوهر من

اگر نسبت زاد وتبار او را بنگرید و او را بشناسید خواهید یافت که پدر من است نه پدر زنان شما وبرادر پسر عمّ من است نه مردان شما. ومن به این نسبت مفتخرم، (سرفرازى است که من نسبت به او صلى‏الله‏علیه‏و‏آله این مقام را دارم.) رحمت خدا بر او وآل او بادا. 

او رسالت خود را به انجام رسانید، سرآغاز نبوت خود را به آگاهى خطر سرشکاف کرد، راه خود را از پرتگاه مشرکین گردانید، شمشیر بر تارک سر آن‏ها نواخت، گلوگاه آن‏ها را گرفته درهم فشرد، وبا زبان حکمت وموعظه حسنه آن‏ها را به راه خدا دعوت کرد.

بت‏ها را درهم مى‏شکست، وسر سروران را منکوب مى‏کرد، تا جمع آنچنانى وتیپ واردوى جمعشان درهم شکسته شده، واز میدان گریختند تا صبح صادق از زیر پرده شب به درآمد، وچهره زیباى حق نقاب برگرفت وحق خالص جلوه‏گر شده زمامدار دین به نطق آمد، و آتش کفر خاموش شد و عربده‏هاى شیاطین لال گشت، وراهزنان دین از زبان افتادند، (مردمان جلف وبى‏سر وپا دور گشته وتار ومار شده از کار ونفس افتادند، خار نفاق از راه برداشته شد) وگره‏هاى کفر وشقاق از هم گشوده شد، ودهن شما به کلمه اخلاص باز شد وشما کلمه اخلاص را به زبان آوردید در پیرامون چند تن درخشنده وگرسنه (در سایه کوشش چند نفرى شب زنده‏دار وروزه‏دار که خدا آیه تطهیر را در باره آن‏ها نازل فرموده.

«إنَّمَا یُرِیدُ اللّه‏ُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهِیراً»

در صورتى که شما خود بر لب گودالى از آتش بودید که پیامبر الهى شما را نجات داد. شما کسانى بودید که بت‏ها را مى‏پرستیدید وقماربازى مى‏کردید. 

مزمزه هر نوشنده، طعمه فرصت هر خورنده، آتشگیرانه هر شتابنده، ولگدکوب هر رَونده بودید.

آب وامانده جاده‏ها را مى‏آشامیدید، وقوت از برگ درختان مى‏گرفتید. از ذلیلى به هر کارى وامانده واز هر درى رانده بودید. هراسان بودید که مبادا مردمان اطرافتان به چشم‏زدنى شما را از میان بربایند.

تا خدا به دست پیامبرش محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بعد از گرفتارى‏هاى ناگفتنى ونهفتنى شما را از غرقاب ژرف انقاذ کرده گرفت، بعد از این که بلاهایى از دست مردمان چندجوش وتَهَمتَنان ناگفتنى دید واز گرگ‏هاى عرب واز سرکشان اهل کتاب ابتلاها کشید.

هرگاه وبیگاه که آتشى براى جنگ افروختند، خدا آن را خاموش کرد، وهر دم وهر ساعت که شاخ شیطان از معدن سربرآورد واژدهایى از مشرکین دهن باز کرد، برادرش را در کام اژدها وگلوگاه آن افکند، او هم برنمى‏گشت تا گوشمالى‏هاى سختى با کف مشت دلاورى به آن‏ها مى‏داد وآتش آن‏ها را با آب شمشیرش خاموش مى‏کرد.

(وقتى از جنگ برمى‏گشت که از خستگى جان به لب رسیده، از دست رفته)، فرسوده در جنب ذات خدا، کوشیده در امر خدا، پیوندى از رسول خدا، سرورى از اولیاى خدا، همواره دامن به کمرزده، صمیمانه مجدّانه، بیش از جان تلاش زده او بود.

 

زحمت ما واستفاده شما

شما (در این احوال پر انقلاب) در رفاهیت عیش واکشیده بودید به خوشمزگى با یکدیگر گفت‏وشنود داشتید، مى‏گفتید ومى‏خندیدید. در مهد امن متنعم بوده، مترصد بودید که کى چرخ گردون بر سر ما بچرخد وخاکستر یتیمى بر سر من بریزد، وگوش به زنگ خبرها بودید. در هنگام کارزار عقب‏گرد مى‏کردید واز رزم فرار مى‏کردید.

تا همین که خداوند از براى پیغمبرش صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خانه انبیاء وآرامگاه اصفیاء را برگزید، وآنچه به او وعده داده بود به اتمام رساند خار وخس نفاق در شما ظاهر شد، وجامه دین کهنه شد، و جامه‏اش مندرس واستخوانش ضعیف گردید وآن قدرت ضعیف از بین رفت و سردسته گمراهان (وگمراه سر دسته‏ها که عقده‏ها را در سینه نگهداشته بود) به سخن آمد، وتهیدست گمنامان نابغه شده، وناز پروردگان بى‏عرضه کبکشان به خواندن آمد در عرصه خانه‏هاتان به این سو وآن سو متکبرانه قدم زده مانند شتر مست دم جنبانید وشیطان از بُنِ رخنه سر سوزن که سر فرو برده بود سر به در آورد، یافت که از سرکشى، همه براى دعوت او نظر اجابت دارید، وبراى ملاحظه عزت فریبنده او ملاحظه کارید. سپس نهضت از شما خواست، دید که سبکید، وگرم وداغتان کرد، دید آتشینید. پس اقدام کردید، چه کردید؟ چه کردید؟ داغ ونشان زدید بر غیر شتر خودتان (اشاره به خلافت است) جهان‏مدارى را بلااستحقاق مرکب سوارى خود کردید، در صورتى که مرکب‏سوارى شما نبود. شما لایق سوارى آن نبوده ونیستید. شترهاتان را روانه آب کردید در غیر نوبه آبتان. در نتیجه سرآب را بر میراب آن گرفتید.

با آن که هنوز از عهد وقرار قدرى نگذشته بود، وموضع شکاف زخم هنوز وسیع بود، ودهن زخم هنوز به هم نیامده بود، وپیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلههنوز به قبر نرفته بود، براى این پیش‏افتادگى خود بهانه کردید که از فتنه وبروز فتنه ترسیدیم.

«أَلاَ فِى الفِتنَةِ سَقَطُوا وَإنَّ جَهَنَّمَ لَمحِیطَةٌ بِالکَافِرِینَ»

هلا که در قعر فتنه افتادند! براستى جهنم از هر سو محیط بر کافرین است.

خیلى دور بود از شما این پیش‏افتادگى! چطور به شما این اشتباه رخ داد؟! رو به کجا زیر وزبر مى‏شود؟!! در صورتى که کتاب خدا در میان دست وپاى شما است. مطالب آن هویداست. واحکام آن درخشان است، وبرق‏هاى آن نُور دیده را مى‏رباید، وزواجر آن دَم به دَم به چشم مى‏آید، واوامر آن واضح وآشکار است، آن را پشت سر انداخته‏اید!!

آیا بى‏رغبتى به آن را مى‏طلبید؟!! یا حاکمى را به غیر او مى‏طلبید؟!! بد بدلى است براى ظالمان حکم مخالف قرآن.

«وَمَن یَبتَغِ غَیرَ الاْءسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»

هر کس غیر اسلام دینى را اختیار کند هرگز از او قبول نمى‏شود ودر آخرت او از خسارت‏کاران است.

 

تجاوز به حقوق ما

سپس آنقدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، ویا این شتر دزدیده رام گردد وکشیدن افسار آن سهل گردد. متعاقب آن شروع کرده آتش‏گیره را آتش همى‏دهید، وبراى هیجان، پاره‏هاى آتش را افروخته‏تر مى‏کنید (دامن به آتش مى‏زنید تا آتش را شعله‏ور کنید.) ولاش مى‏زنید براى اجابت بانگ شیطان، وخاموش کردن چراغ دین درخشان، واز سر وصدا انداختن سنن پیغمبر پاکان صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

به بهانه کف گرفتن، شیر را زیر لب پنهان مى‏خورید ، وبراى خانواده واولاد او به‏سان شکارچى که در پس وپشت تپه‏ها وماهورها کمان به‏دست وزِه کرده خود را پنهان مى‏کند وچون صیّادى که در لابلاى درختان انبوه کمین مى‏نماید، همى پا به پا قدم برمى‏دارید تا به ما تیررس شده، مرغِ بال‏شکسته وافسرده وکبوتر سربه‏گریبانى را مثل من، دیگربار غافل‏گیر کنید وتیرى دیگر بزنید.

وقتى آگه شوى از حال دلم اى صیاد***که به کنج قفسم‏نیست‏به‏جزمشت پرى***  وما باید بر صدمه‏هایى از شما مثل خنجر بُرّان وفرو کردن سنان در میان شکم واندرون نهان شکیبایى کنیم.

وشما الآن گمان مى‏برید که فدک ارثى براى ما نیست.

آیا حکم جاهلیت را از نو دنبال مى‏کنید؟ (که بانوان را چیزى نمى‏شمردند ومحروم از میراث مى‏داشتند) آیا چه حکمى بالاتر وبهتر از حکم خدا است براى قومى که باور داشته باشند؟

آیا پس مگر نمى‏دانید؟ آرى، براى شما مثل آفتاب وسط روز روشن است که من دختر اویم.

هان مسلمین! آیا سزاوار است که من بر ارثیه پدرم زور بشنوم واز دست من بگیرند؟!

اى پسر ابى قحافه! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى ومن از پدرم ارث نبرم؟! عجب افتراى بزرگى به خدا بسته‏اى وچیز تازه‏اى آورده‏اى؟ که از روى جرأت بر قطع رحم رسول‏اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهوشکستن پیمان چنین اقدامى کرده‏اید. 

آیا به عمد ودانسته، عمل به کتاب خدا را ترک مى‏کنید وآن را پشت سر مى‏اندازید؛ زیرا خداوند تبارک وتعالى مى‏گوید:

«وَوَرِثَ سُلَیمانُ دَاوُدَ»؛ سلیمان از داود ارث برد.

ودر آنچه که خبر یحیى بن زکریا را بازگو مى‏کند گوید:

«فَهَب لِى مِن لَّدُنکَ وَلِیّاً * یَرِثُنِى وَیَرِثُ مِن آلِ یَعقُوبَ»

زکریا گفت: پروردگارا! مرا بازمانده فرزندى عطا کن که میراث از من برد واز آل یعقوب.

وفرموده: 

«وأُولُوا الْأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِى کِتَابِ اللّه‏ِ»

خویشاوندان رحمى اولى‏ترند به یکدیگر.

وفرمود:

«یُوصِیکُمُ اللّه‏ُ فِى أَولاَدِکُم لِلذَّکَرِ مِثلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»

وصیت مى‏فرماید خدا شما را درباره اولاد شما از براى پسر مثل بهره دو دختر است. 

وفرموده:

«إن تَرَکَ خَیراً الوَصِیَّةُ لِلوَالِدَینِ وَالْأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِینَ»

نوشته شده است بر شما هنگامى که مرگ یکى از شما فرا رسد این که وصیت نیک براى والدین ونزدیکان کنید؛ حکمى است حق وثابت بر پرهیزکاران.

وشما گمان مى‏برید که مرا بهره‏اى نیست وارث از پدر نیست وبین ما پیوندى نیست؟!

آیا خدا شما را مخصوص آیه‏اى کرده که پدرم را از آن آیه بیرون کرده؟!

یا آن که مى‏گویید: اهل دو کیش از یکدیگر ارث نمى‏برند ومن وپدرم از اهل یک کیش نیستیم؟!

یا آن که شما به خاص وعام قرآن از پدرم وپسر عمم داناترید؟!

این‏ها که نیست؛ پس غارتگرى است!!

اینک: این تو واین شتر، شترى مهار زده ورحل نهاده شده، برگیر وببر که با تو در روز رستاخیز وحشر هم ملاقات خواهد کرد. چه نیکو حاکمى است خدا ونیکو دادخواهى است محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ونیکو وعده‏گاهى است قیامت. بعد از مدت کوتاهى پشیمان مى‏شوید و در آن ساعت وآن روز آنان که به باطل مى‏روند زیان مى‏برند وآن وقتى که ندامت وپیشمانى برید ودیگر فائده‏اى براى شما نخواهد داشت وبراى هر وعده‏اى میعادگاهى است (وهر خبرى پایش به جایى بند است) وبه زودى خواهید دانست که عذاب خوارى‏افزا بر سر چه کسى حلول مى‏کند که چادر وخیمه عذاب سراپرده براى همیشه مى‏زند؟!

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۱۲/۲۶
  • ۴۰۳ نمایش
  • بوی یاس ....

نظرات (۲)

سلام ممنون خانم بوی یاس اجرتان با حصرت زهرا علیها سلام امیدوارم با بهره گیری از این خطبه بتوانیم قدری شناخت بیشتری به ان بانوی بزرگوارپیدا کنیم اگر بتوانی این خطبه را درچندپست درخانواده برتر هم قرار دهیدتا بازدیدکنندگان بیشتری ازان فیض ببرندبسیارعالی ترخواهدشدارزوی توفیق وبراورده شدن شما خواهرمومنه رادراین سال جدیدازخداوندمنان را دارم .موفق باشید
پاسخ:
سلام
واقعیتش نمیتونم تو خانواده برتر بگذارم چون یکی دوبار در مورد مراسم مذهبی مطلب گذاشتم پست نشد برای همین دیگه نمیخوام این کارو بکنم
تشکر از پیشنهادتون
ولی کاش الگومو عملا هم حضرت فاطمه زهرا س بودند
تشکر بابت دعای خوبتون امیدوارم هممون عاقبت بخیر بشیم
  • امیر پرهیزی
  • عالی بود
    ولی ای کاش توی چند تا پست منتشر میکردید تا مخاطبان کامل مطالعه کنند
    سالتان فاطمی
     وبلاگ البکا
    پاسخ:
    سلام ممنون از پیشنهادتون سعی میکنم این کارو بکنم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی