درددل با امام و صاحب الزمانم
جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۲۴ ب.ظ
سلام مولایم ،سرورم،امامم،جانم به فدایتان یا صاحب الزمان.
اقا جان امروز ما بین نماز یه حس دلتنگی بهم دست داد دلتنگ مولایم شدم اخر دعای عظم البلا رو میخواندن و برای سلامتیتان دعا میکردن یک ان دلم هوایتان را کرد چشمانم بارانی شد نمیدانم خبر دار شدید یا نه دلم میخواست ببینمتان اما با خودم گفتم کسی مولا و سرورش را میبیند که دلش را خون نکرده باشد با اعمالش .
اقا جان با خودم گفتم تو که فقط قنوت نمازت را دعای فرج میخوانی ایا این کافیست که مولا و سرورت را ببینی نه دیدن مولا نیاز به عمل کردن دارد یا عمل نکردن . عمل کردن به واجباتت و عمل نکردن به محرمات.
اقا جان کمکم کنین عاجزانه از شما کمک میخواهم خودمم هم خسته شدم از اینهمه کارهایی که خون به دلتان میکند کمکم کنید تا لایق دیدارتان شوم. کمکم کنید تو تنهاییهام به تنهاییتان فکر کنم به غریب بودنتان بله اقاجان به غریبیتان .
مولای من سرور من خواهشی دارم از من حقیر بپذیرید خواهشم این است در قنوت نمازتان برایم دعا کنین تا بنده معبودم باشم وگوش به فرمان صاحبم میدانم دعای شما براورده میشود برای همین دست به دامان شما شده ام .
مولایم دلم برایتان تنگ شده است این اولین باریست که اینگونه دلتنگتان می شوم خواهش میکنم برایم دعا بفرمایید
- ۹۳/۱۱/۱۷
- ۴۷۰ نمایش
تمام مهرهای مسجد را بوسیده ام.
ّای عشق ادرکنی(عج)