کلامی از امیر
اى مردمى که به تن فراهمید و در خواهشها مخالف همید، سخنانتان تیز، چنانکه سنگ خاره را گدازد، و کردارتان کند، چنانکه دشمن را در باره شما به طمع اندازد. در بزم، جوینده مرد ستیزید و در رزم، پوینده راه گریز. آن که از شما یارى خواهد خوار است، و دل تیمار خوارتان از آسایش به کنار. بهانههاى نابخردانه مىآورید، و چون وامدارى که پى در پى مهلت خواهد امروز و فردا مىکنید.
آن که تن به خوارى داده، دفع ستم را چگونه شاید؟ که حق جز با کوشش بدست نیاید.- حال که خانه شما را گرفتند- براى کدام خانه پیکار مىکنید؟ و پس از من در کنار کدام امام کارزار مىکنید؟ به خدا سوگند، فریفته کسى است که فریب شما را خورد، و بىنصیب کسى است 1 که انتظار پیروزى از شما برد. تیر بى پیکان را مانید، که آسیبى به دشمن نمىرساند، به خدا سوگند، نهگفته شما را باور، و نه سوداى یاریتان را در سر، و نه دشمن را از شما بر حذر مىدارم دردتان چیست؟ و دارویتان کدام است؟ و شما را چه عادت و مرام است آخر شامیان هم، چون شمایند.- این همه- گفتار بىکردار؟ بىپروا و ناپرهیزکار و در غیر حقّ طمعکار؟[1]
نهج البلاغة / ترجمه شهیدى ؛ خطبه 29؛ ص30
- ۱ نظر
- ۲۲ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۵۸
- ۴۷۸ نمایش