
- ۲ نظر
- ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۵۸
- ۲۳۴ نمایش
چه خوش است گریه کردن سر سجاده و در حال سجود
چه خوش است پای محبوب افتادن و العفو گفتن و نالیدن
نه خجالت دارد نه شقاوت دارد نه خواری و ذلت ارد
بلکه سعادت میخواهد سر سجاده عشق
غرق معشوق شدن و اشک ندامت ریختن
دوستان معتکف التماس دعا
موسى بن جعفر (ع) فرمودند: مرد صالحى در میان بنى اسرائیل زندگى می کرد او شبى در خواب دید که نیمى از عمرش در نیکبختى و گشایش و نیمى دیگر در تنگدستى و فقر طى مىشود. از وى خواسته شد تا هر نیمه را که مىخواهد ابتدا برگزیند مرد صالح بعد از مشورت با همسر نیکوکارش نیکبختى و گشایش را انتخاب کرد. چیزى نگذشت که دنیا به آنها روى کرده و صاحب ثروت هنگفتى شدند روزى همسر آن مرد به او گفت: بهتر است از ثروت در راه تالیف قلوب بستگان و حاجتمندان بهرهگیرى و به همسایگان و برادران دینىات بخشایش نمایى. نیمى از عمر آن مرد به همین وضع سپرى گشت و خداوند که احسان بى دریغ او و همسرش را مشاهده کرد نیمه پایان عمرشان را نیز با نعمت و گشایش روزى همراه ساخت
داستان پیامبران یا قصههاى قرآن از آدم تا خاتم، ص: 657
امام باقر ع در حدیثى فرمودند: در میان بنى اسرائیل مردى اندیشمند و ثروتمند زندگى مىکرد او از همسر پاکدامن خود فرزندى داشت که بسیار شبیه او بود و از همسرى دیگر که از عفت و طهارت بهرهاى نبرده بود، دو فرزند دیگر داشت هنگامى که مرگ پدر فرا رسید فرزندانش را جمع نمود و به آنها گفت تمام ثروتهاى من متعلق به یک نفر از شماست. بعد از مرگ او، فرزندانش به جان یک دیگر افتادند تا آنکه با راهنمایى قاضى شهر نزد فرزندان گوسفندچرانى رفتند آنها در بدو ورود با پیرمردى مواجه شدند او آنها را به برادر بزرگتر خود معرفى نمود تا سؤالات خویش را با او مطرح نمایند آن سه تن هنگامى که داخل منزل شدند با مردى میانسالى روبرو گشتند. او از آنها خواست تا به نزد برادر بزرگترشان بروند. سه برادر نزد بزرگترین فرد آمدند اما با کمال تعجب او را بسیار جوانتر از دو برادرش یافتند وى در توضیح تعجب سه برادر گفت: اولین برادر مرا که بسیار پیر و فرتوت دیدید، داراى زنى بدخو و لجوج است که براى گریز از بلایى بزرگتر با او مدارا مىکند و برادر دوم من صاحب زنى است که گاه زندگى بر ایشان لذت بخش و گاه ملالت آور است و شمایل میانسال او بخاطر همین موضوع است و اما من داراى همسرى هستم که هرگز اسباب کدورتم را فراهم نساخته و هیچ گاه از همنشینى با او سیر نمىشدم و راز جوانى من در همین امر است. حال به موضوع اصلى یعنى سؤال شما بپردازیم بهتر است اول به سراغ قبر پدرتان روید و جنازه او را بیرون آورده و آتش زنید آنگاه نزد من بازگردید تا میانتان حکم نمایم یکى از فرزندان با شمشیر و دو برادر دیگر به همراه کلنگهاى خود بطرف قبر پدر حرکت کردند هنگامى که آنها خواستند قبر را نبش نمایند فرزند کوچکتر گفت از این کار دست بردارید زیرا که من حاضرم سهم خود را به شما ببخشم آنها از همان جا نزد قاضى برگشتند و داستان را براى او بازگو کردند قاضى نیز بخاطر رقت قلب و عطوفتى که فرزند کوچکتر بر پدر خویش ابراز نموده بود او را صاحب ثروتهاى بیکران وى نمود
داستان پیامبران یا قصههاى قرآن از آدم تا خاتم 657 بخش بیست و هشتم اطلاعات نادرى در مورد بنى اسرائیل داستان زندگى گروهى از پادشاهان
ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج1 429
چقدر دلم واسه خدا تنگ شده. خدایا عاشقم کن اونم عاشق خود خود خودت به حق امام جواد ع
حدیث قدسى : جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَینی و بَینَ عِبادی فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِی ؛
حدیث قدسى :ماه رجب را ریسمانى میان خود و بندگانم قرار داده ام ؛ هر کس به آن چنگ زند ، به وصال من رسد .
حدیث قدسى : الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی و الرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَیتُهُ ؛
حدیث قدسى :ماه (رجب) ، ماه من ، بنده ، بنده من ، و رحمت ، رحمت من است ؛ هر که در این ماه مرا بخواند ، اجابتش کنم و هر که حاجت آورَد ، عطایش کنم .
پیامبر صلی الله علیه و آله : رَجَبٌ شَهرُ اللّه ِ الأصَبُّ یَصُبُّ اللّه ُ فِیهِ الرَّحمَةَ عَلى عِبادِهِ ؛
پیامبر صلی الله علیه و آله :رجب ماه بارش رحمت الهى است . خداوند در این ماه رحمت خود را بربندگانش فرو مى ریزد .
پیامبر صلی الله علیه و آله :در بهشت قصرى است که جز روزه داران ماه رجب وارد آن نمى شوند .
امام کاظم علیه السلام : رَجَبٌ شَهرٌ عَظیمٌ یُضاعِفُ اللّه ُ فیهِ الحَسَناتَ و یَمحُو فیهِ السَّیِّئاتَ ؛
امام کاظم علیه السلام :رجب ماه بزرگى است که خداوند [پاداش] نیکى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاک مى کند .