بسم الله الرحمن الرحیم

اعتقادی ،سیاسی واجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

اعتقادی ،سیاسی واجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرًا
و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾روم

پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى‏دانند.
با توجه به این ایه انسان فطرتا خداپرست و مومن افریده شده است پس نمیشه گفت اول انسانیت بعدا دیانت.
و اما این اختیار ماست که کدوم سمت بریم از فطرتمون دور بشیم یا طبق فطرتمون زندگی کنیم.

کاربری من در تلگرامHamnafasmr@

براي دانلود کليک کنيد
آخرین نظرات

ورود امام حسین ع به کربلا

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

در این هنگام امام حسین علیه السّلام برخاست و سوار بر مرکب شد و با همراهان حرکت کرد، گاهى لشکر حرّ از حرکت آن حضرت جلوگیرى مى‏کردند، و گاهى آنها جلو و خود پشت سر، حرکت مى‏نمودند، تا در روز دوم محرّم به کربلا رسیدند، امام حسین علیه السّلام پرسید: «نام این زمین چیست؟» گفته شد: کربلا فرمود:

 

 اللّهم انّى اعوذ بک من الکرب و البلاء

، خدایا من پناه مى‏برم به تو از اندوه و بلا.»

سپس فرمود: «اینجا محل اندوه و بلا است، فرود آیید.

انزلوا هاهنا و اللَّه محطّ رحالنا و مسفک دمائنا، هاهنا و اللَّه مخطّ قبورنا، و هاهنا و اللَّه سبى حریمنا بهذا حدّثنى جدّى‏

، در همین جا فرود آیید، سوگند به خدا همین جا جاى پیاده شدن ما و محل ریختن خون ما و محل قبرهاى ما است. سوگند به خدا در همین جا اهل بیت من به اسیرى برده شوند. جدّم رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به من چنین خبر داده است.

همه همراهان امام حسین علیه السّلام در همان جا فرود آمدند، حرّ و لشکرش در ناحیه‏اى از آن سرزمین توقّف نمودند.

اشعار بى‏وفایى دنیا و گریه جانسوز زینب علیه السّلام‏ امام حسین علیه السّلام در گوشه‏اى نشست به اصلاح شمشیرش پرداخت و در این وقت این اشعار را خواند:

         یا دهر افّ لک من خلیل             کم لک بالاشراق و الاصیل‏

             من طالب و صاحب قتیل             و الدّهر لا یقنع بالبدیل‏

             و انّما الامر الى الجلیل             و کلّ حىّ سالک سبیل‏

             ما اقرب الوعد الى الرّحیل             الى جنان و الى مقیل‏

 «اى روزگار! اف بر دوستى تو، چقدر در شب و روز، دوستان و هواخواهان را کشتى، و بین دوستان جدایى افکندى، و در عین حال روزگار به افراد جایگزین آنها قناعت نکند، به هر حال امور به سوى خداى بزرگ بازگردد، و هر زنده سرانجام این راه را مى‏پیماید، زمان کوچیدن از دنیا چقدر نزدیک شده که به سوى بهشت و یا به سوى غیر بهشت است.»

حضرت زینب علیهما السّلام وقتى که این اشعار را از برادر شنید، عرض کرد:

برادرم! این کلام کسى است که یقین به کشته شدن دارد.»

 امام حسین علیه السّلام فرمود: «آرى اى خواهرم!»

 زینب علیهما السّلام فرمود: «اى واى بر من که برادرم حسین علیه السّلام کشتن خود را به من خبر دهد!»

گریه سایر بانوان حرم بلند شد، آنها از شدّت غم، گریبان خود را چاک مى‏زدند، و بر صورت خود سیلى مى‏زدند، و حضرت ام کلثوم علیها السّلام فریاد مى‏زد:

وا محمّداه! وا علیّاه!، وا امّاه! وا فاطمتاه! وا حسناه! وا حسیناه! وا ضیعتاه بعدک یا ابا عبد اللّه،

اى واى اى رسول خدا! اى واى اى على! اى واى اى مادر جان! اى فاطمه! اى واى اى حسن، اى واى اى حسین! چه قدر مصیبت شما بعد از تو اى حسین، ضایعه جانسوز و جبران ناپذیر است.

امام حسین علیه السّلام او را تسلیت داد و فرمود: «اى خواهرم خاطرات را به تسلیت الهى، تسلّى بده، چرا که ساکنان آسمانها و زمین همه مى‏میرند، همه خلایق نابود مى‏شوند و کسى باقى نمى‏ماند.»

سپس فرمود: «اى خواهرم امّ کلثوم! و اى زینب و اى رقیّه، و اى فاطمه و اى رباب! متوجّه باشید، هر گاه کشته شدم، به خاطر عزاى من گریبانتان را چاک نزنید، و صورت خود را نخراشید و گفتار بیهوده به زبان نیاورید.» و در روایت دیگر آمده: هنگامى که زینب علیها السّلام اشعار امام حسین علیه السّلام را شنید، در محلّى جداى از برادر، کنار بانوان حرم بود، سر برهنه و دامن کشان سراسیمه به سوى برادرش حسین علیه السّلام آمد، تا به بالین برادر رسید و گفت: «آه! چه مصیبت جانسوزى! اى کاش مرگ به زندگى من خاتمه مى‏داد، مادرم زهرا علیها السلام و پدرم على علیه السّلام و برادرم حسن علیه السّلام همه پاک سرشت رخت از این جهان بربسته‏اند، اى یادگار گذشتگان و پناه بازماندگان تنها تو مانده‏اى، و امید ما به تو است.»

امام حسین علیه السّلام به او توجّه کرد و فرمود: «خواهرم مراقب باش که شیطان بردبارى و تحمّلت را از دستت نگیرد.»\

زینب علیها السّلام عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! و جانم به فدایت آیا راستى به همین زودى کشته مى‏شوى؟! امام حسین علیه السّلام در حالى که گریه گلویش را گرفته و سرشک اشک از چشمانش سرازیر بود فرمود:

هیهات هیهات لو ترک القطا لیلا لنام، هیهات‏

! اگر مرغ قطارها شود، شب در آشیانه خود مى‏خوابد.

زینب علیها السلام عرض کرد: «اى واى! تو با ظلم و ستم کشته مى‏شوى، چنین حادثه‏اى قلبم را جریحه‏دار و ریش ریش کند، و مرا سخت در فشار قرار دهد.» سپس زینب علیها السلام از شدّت ناراحتى دست بر گریبان نمود و آن را چاک زد، آنگاه بیهوش بر زمین افتاد.

امام حسین علیه السّلام برخاست و آب بر چهره زینب علیها السلام ریخت تا او به هوش آمد، سپس او را آنچه مى‏توانست تسلّى خاطر داد، وفات پدر و جدّش (صلوات خدا بر همه آنها باد) را به یاد او افکند تا آرام بگیرد.

 

ممکن است یکى از انگیزه‏هاى امام حسین علیه السّلام درآوردن زن و بچه‏اش به کربلا این باشد که اگر امام علیها السّلام آنها را در حجاز مى‏گذاشت، یزید ملعون مأموران خود را براى به اسارت گرفتن آنها به حجاز مى‏فرستاد، و آنها را آزار مى‏داد تا از شهادت و جهاد حسین علیه السّلام جلوگیرى نماید، و گرفتارى زنان در دست یزید باعث محرومیّت حسین علیه السّلام از مقام سعادت شهادت گردد.

غم نامه کربلا،104تا107

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۷/۲۶
  • ۴۱۵ نمایش
  • بوی یاس ....

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی